امیرحسین مامانامیرحسین مامان، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

بهترین هدیه الهیییییی

بدون عنوان

1393/6/20 14:11
نویسنده : naz bano
69 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان

امروز صبح از خواب که پاشدم مثه خانا صبحانرو تو تخت خوردمزبان

بعدشم مثه کوزتا افتادم به جون خونه

اخه مامانی خیلی تنبل شده عزیزم و همه کارا تلمبار شده بود

ولی وقتی شروع کردم به کار بابایی جاروبرقی رو خودش از دستم گرفت وظرفارم شست

ومنم ریزه کاریارو انجام دادمچشمک

اخه دیشب مامانی یه لکه خونی اندازه یه سر سوزن دید title=و یکم نگران شد

و یکی از اشناهای مامامون گفت استراحت کن و اگه باز لکه دیدی برو یه سنو

و خداروشکر تا الان چیزی ندیدم
 

منکه همیشه عشق دکترو سنو بودم ولی الان میخوام چشامو ببندم بشه 5مهر وقتی که خوده دکتر داده بیام

اخه اون موقعه مامانی شما 35هفتته

و دیگه تو اون هفته هم وزن پسره نازمو میدونم و هم اینکه این جفته خودشو کشیده بالا که طبیعی

تو عشق مامانو به دنیا بیارممحبت

مامانی دعا کن سزارینی نشم

حس بدی دارم به سزارینغمناک

ای خدااااااااااااااا جون خودت کمکم کن دوست دارم پسر گلیمو طبیعی به دنیا بیارم

مامان امشب بابایی نیستخطا

ومن شب باید یا خونه خاله برم یا دختر خاله.اگه بتونم اونجا خواب برم خوبهشکلک های شباهنگShabahang

اخه شب تنهایی میترسم باباییم اجازه نمیده

فرشته کوچولوی من دعا کن دوره بابایی زودی تموم بشه و تو امتحاناش موفق باشه

زبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصلزبانکده محصل

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)